zohor noor

امیدواریم مطالب خوبی به شما در باره ظهور ارایه دهیم

zohor noor

امیدواریم مطالب خوبی به شما در باره ظهور ارایه دهیم

  • ۰
  • ۰
یکی از معجزات نقل شده در روایات خاندان عصمت که توسط حضرت مهدی ارواحنا فداه انجام خواهد شد تکلم به چند زبان در ان واحد بدون هیچ وسیله ای است یعنی ان حضرت به طور طبیعی سخنرانی میفرمایند و هرکس این سخنان را در ان واحد به زبان خودش میشنود.

قضیه زیر یک نمونه از این کرامت و معجزه است که در یک تشرف از ان حضرت نقل شده است.

یکی از علمای معاصر می فرمود:

به مکه معظمه مشرف شده بودم یکی از روز ها که برای طواف به مسجدالحرام رفته بودم جمعی را دیدم که در گوشه مسجدالحرام نشسته و خطیبی از اهل سنت برای انها سخنرانی میکرد نزدیک رفتم تا بدانم چه میگوید.

دیدم ان ازخدا بی خبر درباره حضرت ابوطالب سخن میگوید و ادعا میکند که او ایمان نیاورده است و اگر حمایتی از پیامبر داشته به خاطر عدم ایمان به حالش سودی ندارد حال انکه تمام علمای شیعه و اهل بیت عصمت و طهارت و حتی بیشتر علمای منصف اهل سنت به ایمان جناب ابو طالب اگاه بودند.

از جهالت ونادانی ان خطیب خشمگین شدم و به حدی چشمانم پر از اشک شد و متوصل به حضرت ولیعصر(عج) شدم و عرضه داشتم:((اقا من که چاره ای ندارم خودتان جواب این نادان را بدهید)).

پس از اعمال حج به مدینه رفتم یک روز صبح در حرم حضرت رسول اکرم پس از فریضه ی صبح ناگهان بزرگواری را دیدم که ایستاد و به زبان عربی فصیح مشغول سخنرانی شد و با اینکه بعد از نماز اکثرا مسجد را ترک میکنند با این وجود کسی از جا بلند نشد و سخنان ان فرد عزیز را استماع میکردند او ان روز درباره عتظمت اسلام سخن گفت و از سران ممالک اسلامی انتقاد کرد و از نابسامانی مسلمین اظهار تاسف نمود سخنانش که به پایان رسید خواستم با او اشنا شوم نزدیک رفتم ولی به خهاطر کثرت جمعیت نتوانستم خود را به او برسانم.

فردا نیز پس از نماز صبح  همان شخص از جا بلند شد و به سخنرانی پرداخت و من تا چند متری او نزدیک رفتم ولی به خاطر ازدحام جمعیت همان جا نشستم.

او ان روز درباره خلافت بلافاصل حضرت علی(ع) و اشکارا خلیفه اول و دوم را مورد تخطیه قرار داد خمیلی تعجب کرده با خود گفتم:چطور جرات میکند در میان اهل سنت چنین سخنرانی کند و خدا کند کسی به او ازاری نرساند در پایان سخنرانی جلو رفتم تا با او اشنا شوم و با انکه چند متری بیشتر با او فاصله نداشتم بازهم موفق نشدم و اورا ندیدم.

روز سوم که به اتفاق پدرم و جمعی از اهل کاروان و ایرانیان به مسجد پیغمبر رفتیم من جلو رفتم پهلوی ان ستونی که هر روز انجا سخن میگفت جا گرفتم همین که نماز صبح تمام شد ان اقا را دیدم که کنار ستون ایستاد و شروع به سخن کرد امروز درباره ایمان حضرت ابوطالب(ع) سخن گفت و دلایل بسیاری برای اثبات این موضوع بیان داشت متاسفانه باز هم موفق نشدم دستش را ببوسم چون دسترسی به وی پیدا کردم از نظرم ناپدید شد.به پدرم گفتم:عجب بیان شیرینی داشت وسخنان را با عربی فصیح بیان میکرد پدرم با تعجب گفت:

ایشان که فارسی حرف میزد.شخص دیگری از ایرانیان که زبانش ترکی بود گفت:من که به زبان ترکی از او شنیدم.معلوم شد هرکس سخنان ان اقارا به زبان خودش شنیده است

  • ۹۵/۰۵/۱۲
  • mahdi pjhi

نظرات (۱)

+++++
+++++++++++
به منم سری بزنید
پاپ آپ
http://popmax.ir

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی